بسيار زياد است گفتن و نوشتن از ضعف فرهنگي و سست شدن ما در مقابل ابزار؛ ابزاري كه ساخته دست و ذهن بشر است و امروز ه ما به دليل نتوانستن تسلط بر آن گرفتارش شده ايم.
فرهنگ به عنوان زير بنا و اساس هر اجتماع و تمدني محسوب خواهد شد. امروزه در دسترس ترين راه براي تسلط و تضعيف هر ملت، نفوذ در فرهنگ محسوب مي شود و چه بسا براي نظام سرمايه داري كه درصدد است تا براي ادامه حيات خود نيازهاي كاذب در مردم ايجاد كند راهي مناسبتر از فرهنگ نيافته است. واژه هايي چون "با كلاس" و "بي كلاس" كه ريشه در اين فرهنگ دارد براي آن بوده تا اين نظام قدرت درك را از ما بگيرد تا كنترل مردم آسانتر باشد.
بررسي مصرف بي رويه و بدون و هدف و جهت توسط مردم اين موضوع را مي رساند كه آنها براي سرپا نگه داشتن خود به دنبال افزايش مصرف مردم هستند و اگر دقيق تر زندگي خود را نگاه كنيم چيزهايي زيادي در خانه خواهي يافت كه اصلا به آنها نياز نداري ولي آن زمان كه آنها را خريديد به آن دليل كه قدرت تكنولوژي ما را مات كرده بود و مبهوت و در دنيايي ديگر بوديم ، قدرت تفكر را از ما گرفته بود.
بر همين اساس است كه واژه هايي چون امپرياليسم فرهنگي، هجمه فرهنگي و تسلط فرهنگي رواج يافت و انديشمندان بحث حتي تسلط ابزارهاي نظام سرمايه داري و تكنولوژي را مطرح نمودند و واژه اي به نام "تكنوپولي"خلق گرديد.
اين واژه اساس چيزي را بيان خواهد نمود كه سالهاست به صورت نرم و خزنده و آرام در جامعه ريشه داونده و اگر سهل نفوذ پذير شد ولي سخت از ذهن وروان ما بيرون خواهد رفت.
بله بسيار سخت است سخن گفتن از تسلط ابزار بر فرهنگ وآيا اينطور نيست؟ آيا ابزاري چون ماهواره و فقط سريالهاي يك كانال ساعتها مارا مبهوت نگه نمي دارد.
بله بسيار زياد است گفتن و نوشتن از ضعف فرهنگي و سست شدن ما در مقابل ابزار؛ ابزاري كه ساخته دست و ذهن بشر است و امروز ه ما به دليل نتوانستن تسلط بر آن گرفتارش شده ايم.
بدون ترديد بسياري از مشكلات بر سر راه فرهنگ از جمله ضعيف شدن فرهنگ كتابخواني، زود از كوره در رفتن و نداشتن فرهنگ صبر وصبوري نشانه تسلط ابزار بر بشر بوده است زيرا ابزارهايي چون ماهواره كه به دليل اينكه مطلب ومحتواي آماده، تحويل انسان مي دهند انسان در مقابل آنها خيره مي شود و مانند تنبل بغداد خواهد شد فقط پذيرا و خوراك را خواهد خورد و ديگر درك و قدرت تحليل را از ما خواهد گرفت.
اين موضوع نه تنها در فيلمها و سريالها مشاهده مي شود بلكه اخبار نيز در تسلط ابزار است و بسيار جالب است كه تمامي قدرت و درك ما از جهان را ابزاري به نام رسانه با بازنمايي از واقعيتها تشكيل دهد.
با اذعان به اينكه ابزار و تكنولوژي فرهنگ را مقهور خود ساخته است ولي ما به خود نيامده ايم كه در مقابل ابزار خود را به قدرت درك انتقادي مسلط كنيم و برنامه ريزي و رژيم رسانه اي خود را در استفاده از ابزارهايي چون رسانه و ميزان استفاده از آنها تنظيم كنيم اگرچه سالها درس خوانده ايم و هر چند در طول سالهاي زندگي به دنبال كسب سواد بوده ولي بيشتر سوادي كه كسب نموده سواد خواندن و نوشتن و سواد استفاده از آن براي گرفتن مدرك بوده است نوعي سواد شبيه سوادكاربردي، در صورتي كه از سوادي به نام سواد رسانه اي غافل بوده ايم.
صاحب اين گفتار با درك اين موقعيت كه ابزارها و تكنولوژي ها بايستي در خدمت رفاه بشر باشند بر اين موضوع اصرار دارد كه به دليل غافل شدن و ابزاري شدن زندگي، ما از كاركرد ابزارها غافل شده ايم تا جايي كه آنها ما را كنترل مي كنند.
اين مطلب به دنبال اعلام اين موضوع بود كه بايستي مروري به برنامه ريزي هاي فرهنگي به ويژه استفاده از رسانه داشته باشيم. اين نوشتار بر اين بحث اصرار دارد كه بايستي اقدامات زيرساختي فرهنگي در راستاي سيلي زدن به بشر صورت گيرد. بايستي به وي يادآور شويم كه فرهنگ كتابخواني را به مرور شروع كند و اگر سختش مي آيد از كتابهاي شنيداري، كتابهاي قطع كوچك شروع كند. بايستي اندك اندك چند فيلم تجربه آموز و پند پذير را دوباره مرور كند. باور داشته باشد كه بايستي با كسب مهارت، بر زندگي و ابزار چيره تر شود تا ابزار بر وي پيروز نشود.
نویسنده: ابراهيم محمدحسيني